مطالب جالب این وبلاگ برای پر کردن اوقات فراغت شما ساخته شده است
سونیا توماس» در جشنواره «خوردن بال مرغ» توانست با خوردن 183 بال در مدت 12 دقیقه، رکورد این مسابقه قهرمانی را بشکند به گزارش تکناز، بنا بر این گزارش، رکورد سال قبل نیز متعلق به «سونیا توماس» بوده است. ادامه مطلب ...
به گزارش تکناز که در پایتخت هند منتشر می شود، اخیرا واقعه ای عجیب در یکی از شهرهای ایالت اوتارپرداش رخ داد که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخته است.
که در پایتخت هند منتشر می شود، اخیرا واقعه ای عجیب در یکی از شهرهای ایالت اوتارپرداش رخ داد که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخته است. بنابراین گزارش، قریب به یک هفته پیش یک مادر هندی در شهر فیروزآباد ایالت اوتارپرداش در خوابی عجیب نوزاد دوماهه اش را که سه روز پیش به خاک سپرده بود، زنده می بیند. مادر نگران بلافاصله به سوی محل دفن فرزندش رفته و با کمک چند نفر دیگر جسد وی را از زیر خاک خارج می کند.
در کمال تعجب این نوزاد سه ماهه با وجود اینکه سه روز زیر خاک بود، زنده و کاملا سالم در آغوش مادرش آرام می گیرد. این در حالی بود که پزشکان هندی اخیرا از این نوزاد که به بیماری ریوی دچار شده بود قطع امید کرده بودند. این مادر هندی در تشریح خواب خود اظهار داشت: خواب دیدم فرزندم زنده است و از من می خواهد او را از قبر خارج کنم. من و همسرم هرگز فکر نمی کردیم وی زنده باشد اما زمانی که نوزادمان را از زیر خاک بیرون آوردیم، مشاهده کردیم زنده است. همچنین پزشکان پس از معاینه فرزندمان اعلام کردند که بیماری وی به طور کامل از بین رفته است.
كودك 10 ساله نابینا جودوكار نابغه
رسانههای انگلستان اعلام كردند كه یك پسربچه 10 ساله نابینا، نابغه جودو است.
براساس اعلام رسانههای انگلستان این پسربچه 10 ساله كه «كایرن كلارك» نام دارد در سن پنج سالگی بینایی دو چشم خود را از دست داد، اما این عامل باعث نشد تا او ورزش و فعالیتهای روزانهاش را نادیده بگیرد. در گزارش رسانههای رسمی انگلستان آمده است كه این پسربچه 10 ساله هماكنون نابغه جودو است، به دلیل فعالیتهای خارقالعاده در این ورزش رزمی به «مبارز روشندل» شهرت یافته است. مادر 40 ساله این كودك نیز در اینباره به روزنامه دیلیمیل یادآور شد: پس از آن كه پسرم پنج سال پیش بینایی دو چشم خود را از دست داد به پزشكان زیادی مراجعه كردم، اما متاسفانه آنان مرا مایوس كردند. او به دلیل حساسیت شدید به پنیسیلین دچار نابینایی شده است. ..
روحالله شهرت و محبوبیتش را نه فقط به خاطر مدالهای طلایی رنگش، که به خاطر کمکهایش به نیازمان به دست آورده بود؛ کمکهایی که هیچکس آنها را نفهمید و او بدون آنکه حتی به برادرش که نزدیکترین کسش بود بگوید؛ آنها را انجام داده است. علی داداشی در این مورد میگوید: «دختر خانمی از یکی از شهرهای شمالی کشور آمده بود و در مراسم روحالله شرکت کرد. او خیلی اصرار داشت مرا ببیند، وقتی با هم روبهرو شدیم گفت شما مرا میشناسید؟ هرچه فکر کردم او را به خاطر نیاوردم .
او به من گفت 10 سال قبل شما یک مغازه مشاوره داشتید. من آن زمان یک دختربچه دستفروش بودم که هر از گاهی به مغازه شما میآمدم و شما از من جواب میخریدید، برادرتان یک روز از من جوراب خرید. وقتی جوراب را به او دادم،از من پرسید کلاس چند هستم؟ اما من همان سال به خاطر فقر مالی خانواده ام ترک تحصیل کرده بودم. او وقتی قصه زندگیام را شنید کاری کرد که زندگی مرا تغییر داد. او گفت تو به کارت ادامه بده اما درست را رها نکن.من هزینه تحصیلت را میدهم. الان من سال دوم دانشگاه هستم و تا به حال تمام هزینهها و مخارج تحصیلی من را برادرتان داده است. وقتی در روزنامه خبر مرگ او را خواندم احساس کردم دنیا به آخر رسیده است. من حامیام را برای همیشه از دست دادهام. اگر او نبود شاید زندگیام طور دیگری رقم میخورد و معلوم نبود چه سرنوشت شومی در انتظار من بود. اما او هدیهای به من داد که هرگز نمیتوانم آن را فراموش کنم. او به من زندگی داد. دختر جورابفروش تنها کسی نبود که روحالله به او کمک کرده بود او هفتهای یکبار به کهریزک میرفت و ماهانه مبلغی را به بهزیستی و سالمندان کهریزک پرداخت میکرد. او حتی جایزه یکی از مسابقاتش را به خانوادهای بخشید که وضعیت مالی بدی داشتند و دخترشان دیالیز میشد». علی داداشی، برادر مرحوم؛ حالا بلند هقهق میزند و گریه میکند. قانون یکم: به شما جسمی داده میشود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست. قانون دوم: در مدرسهای غیر رسمی و تمام وقت نامنویسی کردهاید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درسها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرحریزی کنید. قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزیهای گهگاهی، آزمایشهای ناکام نیز به همان اندازه آزمایشهای موفق بخشی از فرآیند رشد هستند. قانون چهارم: درس آنقدر تکرار میشود تا آموخته شود. درسها در اشکال مختلف آنقدر تکرار میشوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید میتوانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درسهایتان را بیاموزید. قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درسهایتان را نیز باید بیاموزید. قانون ششم: قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید،سرزنش نکنید،تحقیرو مسخره نکنید، وگرنه سرتون میاد. خداوند شما را در همان شرایط قرار میدهد تا ببیند شما چکار میکنید. قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمیتوانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان میپسندید یا از آن بدتان میآید. قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه میکنید، بستگی به خودتان دارد. قانون نهم: جوابهایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید. قانون دهم : خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد. ادامه مطلب ... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|